به ماموریت ما کمک کنید
اکنون اهدا کنید
وارد شوید
تنظیمات
ترجمه
خواندن
۵:۳۱
فَبَعَثَ
ٱللَّهُ
غُرَابٗا
يَبۡحَثُ
فِي
ٱلۡأَرۡضِ
لِيُرِيَهُۥ
كَيۡفَ
يُوَٰرِي
سَوۡءَةَ
أَخِيهِۚ
قَالَ
يَٰوَيۡلَتَىٰٓ
أَعَجَزۡتُ
أَنۡ
أَكُونَ
مِثۡلَ
هَٰذَا
ٱلۡغُرَابِ
فَأُوَٰرِيَ
سَوۡءَةَ
أَخِيۖ
فَأَصۡبَحَ
مِنَ
ٱلنَّٰدِمِينَ
٣١
آنگاه الله کلاغی را فرستاد که در زمین جستجو (و کاوش) میکرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را بپوشاند او گفت: «وای بر من! آیا من آنقدر درماندهام که همچون این کلاغ باشم و جسد برادرم را بپوشانم؟» و سرانجام (از کار زشت خود) پشیمان شد.
Notes placeholders
close